- گاو بهل (بَ هََ)
ارابه. گاو که اکثر بکار سواری آید، از عالم گهربهل که ارابۀ اسبی است. و این در اصل هندی است: ملا فوقی یزدی به واو غیرملفوظ و سکون ها بسته و این نوعی از تصرف بود:
خداوندا بگاو بهل قناعت زود بنشانم
که تا چشمم بدان نبود که او گاو و غنم دارد
و در ساقی نامه آمده است:
بده می که تا حل شود مشکلم
نشیند بگاو بهل عشرت دلم.
(آنندراج).
جفت گاوی که اراده را میکشد. (ناظم الاطباء)
خداوندا بگاو بهل قناعت زود بنشانم
که تا چشمم بدان نبود که او گاو و غنم دارد
و در ساقی نامه آمده است:
بده می که تا حل شود مشکلم
نشیند بگاو بهل عشرت دلم.
(آنندراج).
جفت گاوی که اراده را میکشد. (ناظم الاطباء)
